ترفندهای یافتن ایده های داستانی برای ساخت انیمیشن
برای شروع انمیشن سازی شما نیاز دارید که بدانید در ابتدا چقدر مهارت دارید و در چه زمینه های تخصص دارید. بعد از آن هدف خود را برای یادگیری انمیشن سازی پیدا کنید لازم است بفهمید که چرا می خواهید انمیشن ساز شوید. به بررسی امکانات خود بپردازید. تحقیق کنید چه امکاناتی نیاز دارید و چقدر آن را در دسترس دارید.
شبکه انسانی خود را بررسی کنید ببنید آیا می توانید تیم تشکیل دهید یا در تیم های انمیشن سازی بزرگ کار کنید همچنین محاسبه کنیدکه چقدر زمان نیاز داریدتا بیاموزید. یعنی چقدر محدودیت زمانی دارید. برای مثال می خواهید به سربازی بروید یا کار خود را باید فورا شروع کنید. در آخر نیز تصمیم بگیرید که انمیشن سازی چندمین الویت شماست.
ارائه ایده های داستانی همیشه سخت است. اما راههایی برای آسانتر کردن این فرآیند و غلبه بر بلاک نویسنده که بسیاری از مردم تجربه میکنند، وجود دارد.
یکی از مشکلاتم این است که وقتی با صفحه سفید روبه رو می شوم عصبانیت اولین حس است اینکه نمی دانم از کجا شروع کنم و اصلا درباره چه چیزی بنویسم مرا عذاب می دهد. تصور اینکه با یک صفحه سفید چه کارها که نمی توانم انجام دهم بسیار ترسناک است. بنابراین سعی می کنم از روش محدودیت کمک بگیرم.
روش محدودیت
روش محدودیت دقیقاً همان چیزی است که به نظر می رسد. مردم نیاز به محدودیت دارند. آنها را دوست دارند. روش محدودیت در پوسته مهره به این صورت است: “یک درخت را فقط با استفاده از مثلث بکشید” نسبت به “کشیدن یک درخت” به فعالیت و خلاقیت بیشتری کمک می کند. وقتی خود را در فرآیند خلاقیت محدود می کنید، می توانید چیزهایی را پیدا کنید که در غیر این صورت هرگز پیدا نمی کردید.
چگونه از این برای یافتن ایده برای فیلمم استفاده کنم؟
از آنجایی که من این انیمیشن را به تنهایی انجام خواهم داد، می دانستم که باید محدودیت هایی داشته باشم. بنابراین تصمیم گرفتم آنها را بنویسم.
- این فیلم تنها دو شخصیت اصلی خواهد داشت.
- در 1 مکان انجام خواهد شد
- نیاز به طنز دارد.
- زیر یک دقیقه خواهد بود.
من در حال حاضر نقطه شروع قوی تری نسبت به اکثر مردم دارم که فقط با تنظیم آن قوانین برای خودم، اما آن را یک قدم جلوتر بردم. از آنجایی که من با مدل سازی سه بعدی چندان خوب نیستم، تصمیم گرفتم خودم را بیشتر محدود کنم.
شخصیت های اصلی: یک توپ و یک مکعب
بله، من تصمیم گرفته ام که دو شخصیت اصلی من یک توپ و یک مکعب باشند. بدون چشم، بدون پا و بازو. این نه تنها فرآیند مدلسازی و ریگسازی سه بعدی من را بسیار آسانتر میکند، بلکه به عنوان یک انیماتور نیز یک چالش شگفتانگیز خواهد بود تا زندگی را به شکلهای اساسی درآورم.
بنابراین من تمام قوانین را تنظیم کرده ام. وقت آن رسیده که داستان واقعی را ارائه کنیم.
فرآیند فکری برای ساختن داستان
شروع کردم به فکر کردن و شکستن عناصر برای ساختن داستان.
تفاوت اصلی بین یک توپ و یک مکعب چیست؟ خوب، یکی گرد و دیگری صاف است. آن تفاوت ها در کجا تفاوت ایجاد می کنند؟ اولین چیزی که به ذهنم رسید راه رفتن بود. اگر هیچ پا یا بازو ندارید، حرکت کردن به عنوان یک توپ به جای مکعب بسیار آسان تر خواهد بود. بنابراین من از قبل بین شخصیتها درگیری دارم: مکعبی که به آرامی سعی میکند از مسیری عبور کند و توپ متکبرانهای که به اطراف زوم میکند و خودنمایی میکند، در حالی که مکعب در حال تقلا است.
این یک شروع عالی است. من درگیری بین این دو شخصیت ایجاد کرده ام و پویایی جالبی پیدا کرده ام. اما بعد باید پیچش را پیدا می کردم. یک چرخش تکان دهنده نیست، بلکه چیزی است که همه چیز را تغییر می دهد. از خودم پرسیدم: در چه صورت یک مکعب بر توپ برتری دارد؟ پاسخ روشن بود: یک شیب. در شیب سرازیری توپ به سرعت می چرخد اما بالا رفتن از تپه سخت تر است.
داستان کار می کند
داستان یک مکعب و یک توپ که در یک مسیر طولانی با یک دیگر قدم می زنند. در جاده ی صاف در حالی که مکعب به سحتی تلاش می کند که در مسیر پیش برود توپ به راحتی به هرجهتی که می خواهد حرکت می کند و مکعب را مورد تمسخر قرار می دهد. هنگامی که به تپه می رسند مکعب به راحتی در مسیر بالا می رود اما توپ نمی تواند جهت خود را حفظ کند و به پایین قل میخورد.
آیا مکعب پس از نمایش تکبر و خودخواهی به توپ کمک خواهد کرد؟ این با من است که تصمیم بگیرم، اما به آن نگاه کنید: من یک داستان دارم. اگر خودم را در این روند محدود نمی کردم هرگز به این موضوع فکر نمی کردم.
Pixar چگونه این کار را انجام می دهد
داستان های پیکسار تقریباً همیشه فوق العاده کار می کنند. اگر تعجب میکنید که آنها چگونه این کار را هر بار انجام میدهند، ما در واقع ساختار داستانی اکثر فیلمهای آنها را تحلیل کردهایم و آن را به کتابی شگفتانگیز خلاصه کردهایم، که میتواند چیزهای زیادی درباره داستانسرایی عالی به شما بیاموزد.